جدول جو
جدول جو

معنی منادی گر - جستجوی لغت در جدول جو

منادی گر(مُ دا گَ / مُ گَ)
جارزننده. جارچی. آنکه خبری را به بانگ بلند به آگاهی عموم برساند:
بگشتی منادی گری در سپاه
که ای نامداران و گردان شاه.
فردوسی.
منادی گری برکشیدی خروش
که ای نامداران با فر و هوش.
فردوسی.
منادی گری را بفرمود شاه
که شو بانگ زن پیش این بارگاه.
فردوسی.
منادی گری گرد لشکر بگشت
به درگاه هر خیمه ای برگذشت.
فردوسی.
منادی گری نام او شیرزاد
گرفت آن سخنهای کسری به یاد.
فردوسی.
صدر حمید دین که منادی گر ازل
خواند از کمال جود و کرم صدر کشورش.
دقایق مروزی.
آنگاه منادی گر ملک بانگ کردی که هرکه را با ملک خصومتی هست همه به یک سو بنشینند... (سیاست نامه).
ده منادی گر بلند آوازیان
ترک و کرد و رومیان و تازیان.
مولوی.
رجوع به منادی ̍ و منادی شود
لغت نامه دهخدا
منادی گر
بانگیگر ندا کننده جارچی منادی: (آنگاه منادی گر ملک بانگ کردی که هر که را با ملک خصومتی هست همه بیک سو بنشینند) (سیاست نامه. چا. اقبال 49)
تصویری از منادی گر
تصویر منادی گر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ دا گَ / مُ گَ)
عمل و شغل منادی گر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به منادی گر شود
لغت نامه دهخدا
(مُ دا / مُ)
محل ندا زدن. جای جار زدن. جایی که به آوازبلند مطلبی را به آگاهی همگان برسانند:
بر منادی گاه کن این کار تو
بر سر راهی که باشد چارسو.
مولوی (مثنوی چ نیکلسن ج 1 ص 23).
رجوع به منادی ̍ و منادی شود
لغت نامه دهخدا
بانگیگاه محل ندا} بر منادی گاه کن این کار تو بر سر راهی که باشد چار سو) (مثنوی. نیک. 23: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
مادّيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
Materialistic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
matérialiste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کارگر روز مزد
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
materialistisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
mtindo wa kithamini ya mali
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
materialista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
materialistyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
مادی پرست
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
วัตถุนิยม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
חומרני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
物質主義的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
唯物主义的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
물질주의적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
materialistisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
maddiyatçı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
materialistis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
বস্তুবাদী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
материалистический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
materialista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
матеріалістичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
materialista
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مادی گرا
تصویر مادی گرا
भौतिकवादी
دیکشنری فارسی به هندی